فی الکمال المعذرت اولین مطلب الهذا الآپ کاملاْ عربیُ فی الاحوالات الدانشگاه !



لا فراموش النظرات السازنده و دقیقتان !







فی التوصیف الاپسار(جمع الپسر)







هذا الموجود فی البعض الاوقات یک مارمولکیه و فی الاکثر الاوقات فی البرابر



الدخاتیر(جمع الدختر) البوق البوق .




کار الاپسار سه تیغه الریش و الزدن الواسکازین و الروغن الترمز و بکله و الریمل



بالدماغ و العلافی فی الدانشگاه برای



یتورونَ (تور کردن) الدخاتیر (الواقعیت التلخ) .




الاستاد دشمن الخونی الاپسار بدلیل النشستن هذا لموجود فی الآخر الکلاس و



المزه پرانی و الجفنگ بازی .




و اما توصیه المهم بدخاتیر الدانشگاه . فی الدهان هذا المخلوق ، موجود جسمیچ



باسم الزبان که یَتَخَرخَرونَ(خر می کند) سیندرلا چه برسه به شما ، ولیکن فی



السینه البعضی موجود یک دل صاب مرده اما هذا المخلوق بمثابه الچوپان الدروغگو



و لا باور هیچ یک من الدخاتیر حرف هذا البیچاره و المفلوک .




اما ارجع (برمی گردم ) باصل المطلب . انا اقول فی الاول المطلب که فی الدانشگاه



کار بعض الاپسار تور الدخاتیر که فی الواقع هذه الموجود محتاج بالافسار ( باعث



شرمندگی ، روم به دیوار) و البته همان دخاتیری که یَتَنَشنِشونَ (نشان می دهند )



چراغ السبز هم همچنین .




موجود الثانی المورد العجیب فی الدوراننا که باعث الشگفتی کثیرا کثیر . هل (آیا)



الاپسار یحب اینکه شبیه بالدخاتیر بشوند و یا بالعکس . دلیل هذه الگفته که دماغ



بعض الاپسار عملیٌ و ابرو باعث البرش الدست و لب بثابه .........و الموی الدم



اسبی که واقعا فی هذه المورد باید گفت (هذه الاپسار )




خلاصه فی الآخرین شماره الاتل متل فی هذه الترم الحال گیریه الاپسار بود